در مطلب قبلی درباره ضرورت دانستن اندکی آیندهپژوهی برای مدیران تصمیمگیرنده در سازمانها صحبت کردیم.
در ادامه با یکی از کتابهای مهم آیندهپژوهی آشنا میشویم. این کتاب تافلر به تنهایی میتواند منبعی برای درک عمیق از آینده، برای مدیران کسبوکار، مدیران محصول و مدیران استراتژی باشد. به همین دلیل در چندین مطلب مجزا، به بررسی رویکردهای تافلر خواهیم پرداخت.
در این مطلب، به بررسی ساختار و دیدگاه کلی کتاب به آینده میپردازیم.
ثروت انقلابی: تحلیل عمیق گذشته، حال و آینده
اولین انتخابم برای بحث در خصوص آینده، کتاب ثروت انقلابی از الوین و هایدی تافلر آیندهپژوهان مطرح است. این آخرین اثر تافلر، نویسندهی کتاب معروف موج سوم است. تافلر در این کتاب، چکیده کل نگاه آیندهپژوهانه خود در سراسر عمرش را ارائه میکند.
این کتابِ حدوداً 700 صفحهای را مدت زیادی در دست داشتم و سعی کردم عمیق بخوانمش. ذهن تافلر خیلی منظم و تحلیلگر است و به خوبی توانسته است تصویر بزرگ دنیا را ببیند و به مخاطبش منتقل کند. تافلر در کتابش مفاهیم زیادی را در مورد دنیای گذشته، حال و آینده میگوید. ولی نهایتاً همه این مفاهیم را به هم ربط می دهد و یک تصویر از روند رو به جلوی دنیا ارائه میدهد.
مثل همیشه در دنیای علم، نظریه زیاد است و ممکن است کسی با تصویر تافلر از آینده کاملاً موافق نباشد، اما قطعاً هر مخاطبی روش تحلیل آینده را از او یاد خواهد گرفت که ذهنش را به کلی ارتقا خواهد داد.
به طور کلی، خلاصه صحبتهای نویسنده را میتوان در قالب این موارد بیان کرد:
ترسیم ساختاری برای تغییرات جهان
نویسنده انواع تغییرات در حال اتفاق در جهان را، در یک ساختار واضح توضیح میدهد و میگوید چطور سه عصر کشاورزی، صنعت و دانش در جهان شکل گرفتند. ما میتوانیم مشخصات هر عصر را شناسایی کنیم و بفهمیم همانطور که دنیا در گذار از کشاورزی به صنعت تغییر شکل داده، امروز در ورود و پیشرفت در عصر دانش چطور پیش خواهد رفت.
قرار نیست با حدس و گمان و تعمیم و سادهسازی، نتیجه گیریهای سطحی کنیم، بلکه از زوایای متعدد به این تغییر شکل دنیا نگاه میکنیم تا تحلیل قویتری داشته باشیم.
شروع هر عصر سالها زمان برده است. تغییراتی که باعث تبدیل تمدن بشر از عصر کشاورزی به عصر صنعت شد چند قرن زمان برد. در مورد دوره جدید یعنی عصر دانش محور(که به آن عصر اطلاعات یا موج سوم هم گفته میشود) هم همین اتفاق در حال رخ دادن است. ما امروز در شروع دوره دانش قرار داریم که جرقه های آن از جایی حوالی 1950 شکل گرفت. در هر کدام از این سه عصر، یک سری عوامل به وضوح تغییر کردهاند که به تدریج باعث ایجاد عصر جدید شدهاند.
اگر عوامل تحول تمدن را زیر ذرهبین بگذاریم و به تغییراتشان در شروع و بلوغ هر عصر نگاه کنیم، میتوانیم تا حدودی بفهمیم که در شروع و ادامه عصر جدید انتظار چه اتفاقاتی را باید داشته باشیم.
عوامل تغییر تمدن چه هستند؟
با شناخت و دنبال کردن چه متغیرهایی قرار است حدس بزنیم 10 یا 20 سال دیگر چه خبر است؟
جوابهای اصلی اینهاست: رابطه انسان با «زمان»، با «فضا»(مکان) و با «دانش». جواب های فرعیتر هم عبارتند از: خانواده، نقشها، مرزها و… .
همچنین چندین عامل جدید زیر ذرهبین داریم که تافلر آنها را شناسایی و نامگذاری کرده است مانند «دانش منسوخ شده» یا «تولید-مصرف کردن» که نویسنده معتقد است این عوامل با قدرت در حال شکلدهی آینده هستند.
از نظر من دنبال کردن و تحلیل هر کدام از عوامل بالا به تنهایی داستان قشنگی را میگوید و افقی را در مورد آینده نزدیک و دور پیش چشم باز میکند. اما وقتی همه عوامل تغییر را مثل تکههای پازل کنار هم میگذاریم، داستان قشنگتر میشود و میتوانیم تصویری از آینده در ذهن بسازیم که برایمان کمی قابل فهم است.
اگر بخواهیم به آینده تک بعدی نگاه کنیم احتمالاً خطاهای زیادی خواهیم داشت.
مثلاً اگر آینده را فقط با دید تکنولوژیهای در حال تکامل ببینیم و از تغییرات جامعه،خانواده، سرعت، ثروت و… چشم پوشی کنیم تنها به همان نوک کوه یخ خیره شدهایم. وقتی میتوانیم آیندهپژوه باشیم که زوایای اثرگذار را کشف کنیم و همزمان از همه آنها به مسائل نگاه کنیم.
در مطلب بعدی، نگاه تافلر به هریک از عوامل تغییر و تحول تمدن را به طور مجزا بررسی خواهیم کرد.
دیدگاهتان را بنویسید