قبلا در مطلب تدوین استراتژی چیست و چه مراحلی دارد؟ درباره کلیات تدوین استراتژی صحبت کردیم. همچنین در مطلب هدفگذاری کسبوکار، چشمانداز و ماموریت گفتیم که اولین اقدام مدیریت استراتژیک، روشن کردن اهداف کلان سازمان است. پس از این مقدمات، میخواهیم تدوین استراتژی را آغاز کنیم. کلید برنامهریزی استراتژیک اثربخش، شناخت منابع و قابلیتهای سازمان و شایستگی کلیدی آن است.
در این مطلب، درباره الزامات شناخت مدیر کسبوکار یا مدیر محصول از قابلیتهای داخلی سازمان صحبت میکنیم.
دو نوع رویکرد استراتژیک: نگاه به درون سازمان، نگاه به محیط
در تدوین استراتژی، شرکتها بهطور کلی از دو زاویه تحلیل و اقدام می کنند: 1)نگاه به درون سازمان و منابع و قابلیتهای آن 2)نگاه به خارج سازمان و شرایط محیط و صنعت و رقبا.
به عنوان کسی که میخواهد استراتژی تدوین کند باید به هر دو رویکرد تسلط داشته باشید و روشها و ابزارهای مربوط به هر دو را بدانید. در این مطلب می خواهیم دیدگاه اول، یعنی رویکرد توجه به منابع و قابلیتهای درونی سازمان را بیشتر بررسی کنیم. این دیدگاه اصطلاحاً تحلیل استراتژیک درون سازمان نامیده میشود.
یکی از مهمترین بخشهای تحلیل درون سازمان، شناخت و پرورش قابلیتها و منابع خودِ سازمان است. از این جهت این دیدگاه را دیدگاه استراتژیک منبعمحور هم گفته میشود.
استراتژی منبعمحور، یعنی شناخت منابع و قابلیتها
جانِ کلام استراتژی درون سازمان، به شناخت درست و پرورش منابع و قابلیتهای سازمان میرسد که میتواند از آنها استفادهی استراتژیک کند.
در شرایطی که محیط و بازار بسیار متلاطم است، تمرکزِ صِرف بر مشتریان و نیازهای آنها، ثبات کافی ندارد و نمیتواند به تنهایی مبنای تدوین استراتژی سازمان قرار بگیرد.
در چنین شرایطی دیدگاه منبع محور و توجه به منابع و قابلیتهای درونی سازمان میتواند ثبات بهتری برای تصمیمات استراتژیک ایجاد کند و به افزایش طول چرخه عمر محصولات کمک کند.
شایستگیهای کلیدی سازمان و نقش آنها در تدوین استراتژی
در مقاله مشهور “شایستگیهای کلیدی شرکت” که در مجله Harvard Business Review منتشر شد، نویسندگان به مفهومی پرداختهاند که به طرز قابل توجهی دیدگاه مدیران به استراتژی را تغییر داد. آنها معتقدند که موفقیت پایدار یک شرکت نه تنها به محصولاتش، بلکه به شایستگیهای کلیدی آن هم وابسته است.
شایستگیهای کلیدی(Core competences)، مجموعهای از مهارتها، دانش، فناوریها، و قابلیتهای داخلی هستند که مربوط به یک محصول خاص نمیشوند، بلکه نقاط قوّت درونی سازمان هستند که سازمان با استفاده از آنها میتواند محصولات جدید ایجاد کند و به مشتریان ارزش ارائه کند.
هر قابلیتی در سازمانتان را نمیتوانید شایستگی کلیدی خود بدانید. برای اینکه عنوان شایستگی کلیدی را به قابلیتی بدهید باید این 3 ویژگی را داشته باشد:
1- ایجاد دسترسی به بازارهای مختلف: شایستگی کلیدی باید اینقدر قوی باشد که به شرکت این امکان را بدهد به بازارهای جدید ورود کند و محصولات یا خدمات نوآورانهای ارائه دهد.
2-ارزشآفرینی برای مشتری: شایستگی کلیدی باید طوری باشد که در ارائه ارزش به مشتری نقش پررنگی ایفا کند و قلب ارزش ارائه شدهی محصولات شما به مشتری باشد.
3-غیرقابل تقلید بودن: شایستگی کلیدی باید به گونهای باشد که رقبا به سادگی نتوانند آن را کپی کنند.
اهمیت شایستگیهای کلیدی در کسبوکار
به عنوان مدیر کسبوکار یا مدیر محصول، از شما انتظار می رود درک عمیقی از سازمان خود داشته باشید. اگر دقیقاً نمیتوانید بیان کنید سازمان شما چه شایستگی کلیدی(core competence) دارد و زمان خود را تنها به بررسی بازار و رقبا اختصاص میدهید، این احتمال وجود دارد که بخش مهمی از تحلیل ها و استراتژیهای شما نیاز به بازبینی داشته باشد.
شایستگیهای کلیدی به شرکتها این امکان را میدهند که در طولانیمدت، مزیت رقابتی پایدار ایجاد کنند.
تلاش کنید بخشی از تمرکز فعالیتها در سازمان خود را صرف ایجاد و تقویت شایستگیهای کلیدی کنید،
چرا که محصولات تاریخ مصرف دارند ولی این شایستگیهای کلیدی شرکتهاست که آنها را قادر میسازد در طولانی مدت، محصولات خود را توسعه دهند و با نوآوری و تغییر مداوم، مزیت رقابتی خود را حفظ کنند.
برای درک بهتر، به مثالهایی از شایستگیهای کلیدی شرکتهای معروف توجه کنید:
- شرکت IBM: یکی از شایستگیهای کلیدی این شرکت سیستم رهبری استراتژیک آن است، که شامل فرایندها و نوآوریهای سازمانی مختلفی است. این سیستم، مجموعه روالهای منظم و قابل تکراری در شرکت ایجاد کرده است که در طول سالها، منجر به شناسایی فرصتها و توسعه محصولات نوآورانه در IBM شده است.
- شرکت کانن(Canon): قابلیت اصلی این شرکت تخصص در 3 حوزهی تکنولوژیک بوده است: مکانیک دقیق، میکروالکترونیک و اپتیک دقیق.
با این تخصص کانن توانست انواع محصولات از دوربین تا چاپگر و اسکنر و … را به بازار عرضه کند. - شرکت 3M: این شرکت که ظاهراً محصولات نامرتبطی به بازار ارائه میکند، در واقع روی یک شایستگی کلیدی اصلی تمرکز دارد: دانش مرتبط با چسب و پوشش لایهای نازک و علوم مواد مربوط به اینها.
با داشتن این تخصص، 3M محصولاتی از قبیل کاغذ سنباده، نوارچسب، محصولات بهداشتی و … در بازارهای مختلف عرضه میکند.
جمعبندی: شایستگی کلیدی را بشناسید و پرورش دهید
اگر به عنوان مدیر کسبوکار یا مدیر محصول بخواهید تصمیمات استراتژیک اتخاذ کنید، باید به طور مداوم شایستگیهای کلیدی سازمان خود را شناسایی و تقویت کنید. این شایستگیها باید به شرکت شما کمک کنند تا هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت در بازارهای رقابتی باقی بمانید. به یاد داشته باشید تمرکز صِرف بر رقبا و بازار بدون توجه به منابع و توانمندیهای داخلی، ممکن است باعث شود که فرصتهای بزرگی از دست برود.
شایستگیهای کلیدی نه تنها برای پایداری کسبوکار بلکه برای رشد و توسعه استراتژیک سازمان نیز حیاتی هستند و باید به عنوان بخش مهمی از فرایند تدوین استراتژی مدنظر قرار گیرند.
در مطالب بعدی درباره روشهای شناخت و درک عمیق از منابع و قابلیتهای سازمان بیشتر صحبت خواهیم کرد.
دیدگاهتان را بنویسید